جهانبینی صحیح = زندگی سالم
شاید قدیمیترین فیلسوف بیخدا دموکرتیوس باشد. بیخدایی در برخی از ادیان نیز به چشم میخورد، طرفداران آیین بودا وجود خدا را انکار میکنند.
بیخدایی را میتوان به دو دسته بیخدایی مثبتگرا و بیخدایی منفی گرا تقسیم کرد. بیخدایان منفی گرا معتقدند عدم وجود براهین شواهد معتبر برای اثبات وجود خدا، خود اثباتی است بر عدم وجود خدا. بیخدایان مثبتگرا معتقدند وجود شواهد و براهین علیه وجود خدا، اثباتی هستند برای عدم وجود خدا.
بیخدایان منفی گرا، ادعای خود را با دفاع از طبیعتگرایی و همچنین رد براهین اثبات وجود خدا اثبات میکنند.
بیخدایان مثبتگرا، ادعای خود را با رد براهین اثبات وجود خدا و اقامه براهین اثبات عدم وجود خدا اثبات میکنند.
1. معرفت شناسی
بیخدایان به لحاظ شناختشناسی اکثرا حسگرا (imperisist) و یا اثباتگرا (positivist) هستند. البته بیخدایان معتقد به آیین تائو مبنای دیگری دارند.
2. هستیشناسی
بیخدایان به لحاظ هستیشناسی اکثرا مادیگرا (ماتریالیست) و دهری هستند.
3. انسانشناسی
بیخدایان به لحاظ انسانشناسی اکثرا انسان گرا (اومانیست) هستند.
بیخدایی، خداناباوری، خدانشناسی یا ایزدنینگاری در معنای کلّی، به فقدان باور به وجود خدا اطلاق میشود. این شامل هر دو دسته? کسانی که اطمینان از عدم وجود خدا دارند و نیز کسانی که از وجود یا عدم وجود آن ابراز بیاطّلاعی میکنند میباشد. با این وجود، در معنای جزئیتر، بیخدایی به اعتقاد به عدم وجود خدا یا نفی وجود خدا گفته میشود؛ و بیخدایان دیگر را تحت عنوان نمیدانمگرا (آگنوستیک) یا بیدین طبقهبندی میکنند. همچنین، ناخداباوران فاقد آیینها یا مجامع رسمی (مانند پیروان مذاهب) هستند. ناخداباوری عموماً بر اساس استدلالهای شخصی، علمی، اجتماعی، فلسفی و تاریخی پایهریزی میشود. در نقطه مقابل بیخدایی خداباوری وجود دارد.